سفارش تبلیغ
صبا ویژن

abidar11am


ساعت 5:31 عصر دوشنبه 89/2/13

با عشق زندگی کن...

درویشی قصه زیر را تعریف می کرد:

یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود.

وقتی مُرد همه می گفتند

 به بهشت رفته است آدم مهربانی مثـل او حتما ًبه بهشت می رود.

در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فراگیر نرسیده بود و استـقبال

از او با تشریفات مناسب انجام نشد.

فرشته نگهبانی که باید او را راه می داد نگاه سریعی به فهرست نام ها

 انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به جهنم فرستاد.

در جهنم هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر

کس به آنجا برسد می تواند وارد شود.

مَرد وارد شد و آنجا ماند . . .

چند روز بعد شیطان با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه فرشته نگهبان را

گرفت و گفت:

« این کار شما تروریسم خالص است! »

نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید: چه شده ؟

شیطان که از خشم قرمز شده بود گفت:

« آن مَرد را به جهنم فرستاده اید و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده.

از وقتی که رسیده

نشسته و به حرف های دیگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد.

حالا همه دارند درجهنم با هم گفت و گو می کنند

 یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند.

جهنم جای این کارها نیست! لطفا ً این مَرد را پس بگیرید!! »

وقتی قصه به پایان رسید درویش گفت:

« با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی

خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند

¤ نویسنده: آیناز محمدی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
1
:: کل بازدیدها ::
18276

:: درباره من ::

abidar11am


:: لینک به وبلاگ ::

abidar11am

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

با . در زندگی صبور باش .

:: آرشیو ::

اسفند 1387
بهمن 1388

:: اوقات شرعی ::

:: صفحات اختصاصی::



:: خبرنامه وبلاگ ::